مراحل توكل

توكل را مي توان به طور كلي بر سه قسم تقسيم كرد:

1. توكل زباني: توكل زباني همانطور که از اسمش پیداست توکل با زبان. یعنی فرد بگوید:«توكلت علي الله» بر خدا توکل می کنم و همه امورم را به او واگذار می کنم. ارزش معنوی این قسم  نسبت به بقیه اقسام کمتر است.

2.  توكل اعتقادي: توکل اعتقادی نشات گرفته از اعتقاد فرد می باشد یعنی فرد معتقد است که منشا و سررشته همه امور دست خداست و تکیه گاه واقعی همه چیز و همه کس اوست این نوع توکل دارای ارزش معنوی خوبیست چون فرد همه امورش را به خدا واگذار می کنند و بیشتر مسلمان ها می توانند این نوع توکل را در خود ایجاد نمایند.

3.  توكل قلبي: این نوع توکل از بالاترین و پرارزش ترین انواع توکل محسوب می شود این نوع توکل از قلب فرد نشات می گیرد و دو مرحله قبلی را نیز شامل می شود[1] و شايد روایت بیان شده در ذیل بیانگر این مرحله از توکل باشد. علي بن سويد مي گويد از امام موسي بن جعفر(علیه السلام) درباره اين آيه شريفه «وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ»؛ «هر كس بر خدا توكل كند خدا او را بس است.» پرسيدم حضرت فرمود:

«فَقَالَ التَّوَكُّلُ عَلَى اللَّهِ دَرَجَاتٌ مِنْهَا أَنْ تَتَوَكَّلَ عَلَى اللَّهِ فِي أُمُورِكَ كُلِّهَا فَمَا فَعَلَ بِكَ كُنْتَ عَنْهُ رَاضِياً تَعْلَمُ أَنَّهُ لَا يَأْلُوكَ خَيْراً وَ فَضْلًا وَ تَعْلَمُ أَنَّ الْحُكْمَ فِي ذَلِكَ لَهُ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ بِتَفْوِيضِ ذَلِكَ إِلَيْهِ وَ ثِقْ بِهِ فِيهَا وَ فِي غَيْرِهَا»؛[2]

«توكل بر خدا داراي درجاتي است از جمله اينكه در تمام كارهايت برخدا توكل كني پس هر چه خدا با تو انجام داد (و اراده حكمت آميزش بر هر چه تعلق گرفت) راضي باشي علم و يقين داشته باشي كه او از هيچ خيز و فضلي دريغ نكند و نيز علم و يقين داشته باشي كه حكم و فرمان در اين جهت با اوست پس با واگذاري كار به او بر او توكل كن و به او در كارهاي خود و كارهاي غير خود وثوق (اطمينان و آرامش) داشته باش.»



[1]. محمدی، مقاله توکل، ش82، ص6.
[2]. کلینی، الکافی، ج2، ص 106-105.

درجات توكّل

توکل از ایمان است، ایمان چون درجاتی دارد پس توکل نیز درجاتی دارد، هرقدر ایمان قوی تر باشد توکل آدمی نیز بیشتر خواهد بود. برخی از عالمان دینی درجات توکل را اینگونه پایه ریزی کردند:

1- در مرحله اول باید شخصی که توکل به دیگران می­کند اعتمادش به نحوی باشد که کارهایش را به فرد امینی واگذار کرده که هیچ شک و ظنی نسبت به انجام آن­ها ندارد مانند زمانی که فرد وکیلی برای انجام امورش می­گیرد. در واقع، این درجه از توکل پایین­ترین درجه محسوب شده، شخص متوکل به این درجه از توکل سریع دست می­یابد.

2- در مرحله بعد، انسان از اصل توكّل غافل می­شود و در شخصی که امورش را به واگذار کرده(وكيل خود)  يعني خداوند فاني می­گردد؛ فرق این مرحله با مرحله قبل این است که این مرحله تنها برای انسان های خاصی محقق می­شود و برای عموم مردم قابل درک نیست و زود از بین می­رود. در این درجه فرد بیشترین تلاش خود را صرف گريه، درخواست و دعا به درگاه خداوند مي کند.

3- بالاترین مرحله و درجه توکل این است که فرد همه افعال، اعمال و گفتار خود را به دست خداوند ببیند. در این مرحله فرد باور داشته که خداوند تمام امورش را با توجه به حکمت خود تدبیر می نماید؛ با توجه به ایات قرآن نمونه بارز این درجه را می توان برای حضرت ابراهیم زمانی که در منجنیق نمرودیان قرار گرفت تصور کرد که وقتی او را می خواستند داخل آتش بیندازند فرشته الهی به او گفت کع از خداوند درخواست ياري و نجات نمايد، اما او گفت: «اطلاع خداوند از حال من، مرا بي‌نياز از درخواست نجات از او مي‌كند.» باید بیان نمود که دستیابی به این مرحله برای شخص کم اتفاق می افتد و بیشتر صدیقین به این مرحله دست پیدا می کنند و در صورت وقوع هم زود زایل شده و زمان دستیابی به آن کم است. [1]

مرحوم نراقی توکل کنندگان را در سه رتبه درجه بندی کرده است:

«توکل کنندگانی که اطمینانشان به خدا مانند اطمینانشان به بندگان است که وکالت او را می پذیرند لذا در کنار وکیل خویش، خودشان هم در تلاش هستند، توکل کنندگانی که اطمینانشان به خدا مانند اطمینان طفل به مادر است که جز او را نشناسد و تمام اسباب را مردود می داند مگر گریختن به دامان مادر را؛ توکل کنندگانی که خود را نزد خدا مانند مرده ای می دانند نزد غسّال که از خود هیچ حرکتی ندارند و هر چه هست قدرت اوست. اینان از سعی و تدبیر، بیزارند و چه بسا دعا را هم ترک می کنند همچون حضرت ابراهیم در آتش.» [2]

در روض الجنان در مورد رتبه و مقام متوکلان بیان شده است که:

«گروهی که چون بدهندشان شکر می کنند و اگر ندهندشان صبر پیشه می سازند؛ آنان که عطایشان کنند یا نکنند برایشان مساوی است؛ دسته ای چون عطایشان کنند شکر می کنند و براین باورند که صلاحشان همین است.»[3]

در کتاب بصائر آمده است:

«با فضیلت ترین توکل ها مربوط به انبیاء و وارثان ایشان است که در پی اقامه دین و دفع مفاسد از دین بودند. بعد از آنان، مردم قرار دارند که با اغراض مادی به خدا توکل می کنند ولکن اینان بر دو گروه هستند: گروهی که محبوب خدا هستند و از آنچه به آنها رسیده است، (با دیده) خیر می بینند و عده ای که مبغوض خدا هستند و از آنچه به آنها نایل شده (با دیده) ضرر می بینند.»[4]



[1]. دیلمی، اخلاق اسلامی، ج1، ص91.
[2]. نراقی، احیاء علوم الدین، ج 5، ص 185 و 186.
[3] . رودباری، روض الجنان، ج 5، ص 128.
[4] . فیروزآبادی، بصائر ذوی التمییز، ص316.

 

برگرفته از مقاله پایانی طلبه محترم سرکار خانم الهه خزایی

موضوعات: مطالب علمی-پژوهشی  لینک ثابت